با موضوع وکیل اثبات مالکیت با شما مخاطبان گرامی همراه هستیم.
یکی از مسایل مهم در دعاوی اشخاص بحث اثبات مالکیت بر اشیا است که این مفهوم گسترده در حوزه حقوق تعاریف دقیقی دارد.
مالکیت کاملترین حق عینی است که یک شخص میتونه نسبت به یک مال داشته باشه.
مالکیت میتونه نسبت به عین یک مال باشد و یا میتونه نسبت به منافع یک مالی صورت بگیره.
یعنی نسبت به هر یک از این دو تا میتونه مالکیت تحقق پیدا کنه.
مالکیت سه تا ویژگی داره
یعنی سه تا وصف رو برای مالکیت وصف میکنن:
میگن اولا مالکیت مطلق است ثانیا مالکیت انحصاری است ثالثا مالکیت دائمی است این سه تا ویژگیهای مالکیت است.
مالکیت مطلق:
ویژگی مطلق بودن مالکیت را ماده۳۰ قانون مدنی میگه:
همون جایی که میگه هر کس میتواند در مالکیت خود هرگونه تصرفی را که بخواهد بنماید.
این ماده مبین مطلق بودن مالکیت است.
یعنی مالک در تصرف مال خودش مختار است که هر گونه که بخواد عمل کنه همون اصطلاح عرفی چهار دیواری اختیاری که تو جامعه ما میگن این مبین مطلق بودن مالکیت است اما مطلق بودن مالکیت الان اینجوری نیست که واقعاً من و شما تو ملک خودمون هر کاری که دلمون بخواد بتونیم انجام بدیم.
استثنائاتی که براش خورده خیلی زیاده قوانینی مثل قوانینی که شهرداریها میتونن بیان برای طرحهای عمرانی املاک مردم را با قیمت عادله تملک کنند.
دولت برای طرحهای نظامی اقتصادی و… خودش میتونه اموال من و شما رو تملک کنه و قیمتش رو به من و شما پرداخت کنه.
مترو میتواند بدون پرداخت قیمتی عبور کند.
خیلی از این محدودیتها برای مالکیت به وجود آمده ولی همچنان مالکیت اون اختیار مطلق درش وجود دارد در فقه به این مطلق بودن مالکیت میگن قاعده تسلیط و نتیجهای که میگیریم اینه که:
هرکس میتونه هر تصرفی را انجام بده مگر جایی که قانون منعش کرده یک نکته اینجا وجود دارد
ما در فقه که بهش میگویم قاعده تسلیط این قاعده تسلیط بعضا تزاحم داره نه تعارض،
تعارض یعنی دوتا چیزی که با هم مخالف هم هستند.
تزاحم یعنی دوتا چیزی که با همدیگه مخالفتی ندارند ولی یک جاهایی با هم قابل جمع و اعمال نیستند.
هر دو را یه جاهایی نمیتونیم اعمال کنیم.
مقایسه قاعدهی تسلیط با قاعده لاضرر
قاعده لاضرر در ماده ۱۳۲ قانون مدنی اومده
میگه هیچ کس نمیتواند در ملک خود تصرفی کند که موجب تضرر همسایه باشد مگر به قدر متعارف و برای رفع حاجت یا رفع ضرر خود.
یعنی اگر شما در ملک خودت تصرف میکنی که به این تصرف نیاز داشته باشی اگر انجام ندی ضرر میکنی به شرطی که تصرف متعارف باشد ایرادی نداره
حالا اگه من در ملک خودم تصرف نکنم ضرر میکنم.
قاعده لاضرر میگه در ملک خود تصرف کن که ضرر نکنی لاضرر با لاضرر، لاضرر بر تسلیط مقدمه ولی اینجا لاضرر به من مالک میاد میگه باید تصرف کنی وگرنه ضرر میکنی لذا چون دوتا لاضرر با هم جمع نمیشوند.
اینجا من تصرف کنم ایراد نداره چرا که اینجا قاعده تسلیط مجدد وجود خواهد داشت.
مثلاً دو تا زمین زراعی کنار هم هستند.
کم آبیه یکی از زمینها، زمینش مثلاً هر جایی بخواد آب هست یه زمین دیگه تنها جایی که آب پیدا میکنه چسبیده به مرز و حائل میان دوتا ملک اینجا چاه آب میزنه حالا اونی که در ملکش هر جا چاه آب هست ول کنه بیاد دقیقا متصل با مرز چاه، چاه آب بزنه که چاه همسایه خشک بشه نمیتونه چرا داره این کار رو میکنه؟
میخواد ضرر بزنه قصدش ضرر زدنه اینجا اجازه نمیده حتی میگه تو ملکه منه، باشه، شما میخوای سوءاستفاده از حقت کنی.
اصل ۴۰ قانون اساسی میگه:
هیچکس نمیتواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز منافع عمومی قرار بده.
میگه حق داری از حقت سواستفاده کنی باید جبران خسارت کنی.
این یک قاعده است توو حقوق ایران شما حق هم داشته باشی از حقت سواستفاده کنی به دیگری ضرر بزنی باید خسارت بدی
آیا در بر هم زدن نامزدی شخص بایست خسارت بده؟
قانون میگه خسارت نگیرد اما حقوقدان ها میگن شما حق برهم زدن داری دوست داری بهم بزنی اما اگه بیای از این حقت سوءاستفاده کنی به قصد اضرار به طرف مقابل اینجا باید ضرر رو بدی.
بخاطر همین میگفت اصولاً مسئول نیست مگر در برخی شرایط.
ما هر جا حق داریم، از حقمون سوءاستفاده کنیم و با این سو استفاده از حق من دیگران ضرر بزنیم اینجا مسئول هستیم.
نگو چون ما حق داریم پس آزادیم ما حق داریم اما حق هم نداریم به دیگران ضرر بزنیم.
این یک قاعده است در همجای حقوق مدنی ایران
مثلاً من یک چاه آب داشتم.
این چاه آب من خشک میشه همسایه من اومده بغل ملک من چاه آب زده
من همه جای زمینم حفر چاه کردم به آب نرسیدم.
تنها جایی که به آب رسیدم همین نزدیکی در ملک خودم در مجاورت با چاه آب همسایه هم میام چاه آب حفر میکنم به آب میرسم
معمولاً چاههای آب ۱۰ متری به آب میرسیم.
منم توو ۱۰ متری به آب رسیدم.
این باعث شد چاه آب همسایه من خشک شد.
هیچ ایرادی اینجا نداره من قصد اضرار نداشتم.
من برای رفع نیاز خودم این کار را انجام دادم چون برای رفع نیاز خودم انجام دادم به ضرر همسایه هم شد هیچ ایرادی نداره.
پس قاعده لاضرر بر قاعده تسلیط مقدم یعنی من و شما آزادیم در ملک خودمون تصرف کنیم.
تا جایی که به دیگران آزار و اذیتی نرسانیم.
مگر اینکه تصرف در ملکمون متعارف باشه و برای رفع نیاز یا ضرر خودمون باشه که با جمع شدن این دو شرط اگر همسایمون هم ضرر کرد هیچ ایرادی ندارد.
دومین ویژگی مالکیت، مالکیت انحصاری است
انحصار برای کی؟ برای مالک در چه مورد انحصار داره؟
نقل و انتقال مال در انحصار مالک یا نماینده مالک هرکس جز مالک یا نماینده مالک مالش را به دیگران انتقال بده این معامله میشه فضولی پس انتقال مال به دیگران این حق انحصاری مالک یا نماینده مالک است
دوم حق استثمار هم برای ایشون یعنی استفاده از منافع مال فقط برای مالک یا کسی که معذون است از جانب مالک برای غیر از اینها نیست یا مالک یا معذون از طرف مالک
سوم حق استعمال یعنی به کارگیری و استفاده از خود مال نه حاصل مال در این هم برای خود مالک برای غیر مالی نیست اگر کسی غیر از ایشون بیاد تصرفش تصرف عدوانی و نامشروع است پس مالکیت انحصاری است انحصاری در نقل و انتقال انحصاری در استثمار مال، مال و حاصل از اون انحصاری در استعمال از مال
سومین ویژگی مالکیت مالکیت دائمی است
مالکیت که قطع نمیشه مالکیت رابطه یک شخص با یک مال است.
الان ساعت من مال منه رابطه بین من و ساعت من میگن ملکیت یا مالکیت من ساعتمو رو بفروشم به شما، من ساعتمو هبه کنم به شما و یا صلح کنم به شما آیا مالکیت از بین میرود؟
مالکیت که از بین نمیرود فقط شخص مالک عوض میشه چیزی که تغییر میکنه شخص مالک به مالکیت هیچ خللی وارد نمیشود فقط مالک عوض میشود پس مالکیت دائمی است، بعضاً هست در جاهایی که دائمی نباشد مثل وقف که این استثنا است
مالکیت تبعی موضوع ماده ۳۲،۳۳،۳۸،۳۹ قانون مدنی
در مورد مالکیت تبعی است مالکیت تبعی یعنی هر کس مالک عین یک مال است منافع مال هم برای ایشون است من مالک باغمم میوههای باغمم مال منه من مالک ساختمانم منافع ساختمان هم برای منه هرکس مالک یک مالیه منافع مال هم برای ایشون.
منافع از لحاظ تبعیت به مالک یا منافع طبیعی است.
یعنی منافعی که به خودی خود به دست میآید یا منافع مصنوعیه بر اثر عمل مالک ایجاد میشه یا منافع عهدی است.
یعنی در چهار چوب قرارداد مالت رو به دیگری واگذار کنی.
در ازای واگذاری منافع چیزی بگیری به این میگن منافع عهدی من خونه خودم رو به یکی اجاره میدم.
اجاره بهایی که میگیرم این اجاره میشه منافع عهدی خونه من.
پس منافع چه طبیعی باشه چه مصنوعی باشه چه عهدی باشه مطابق ماده ۳۲ قانون مدنی به تبعیت از مالکیت عین برای صاحب عین است مگر این که صاحب عین منافع را به دیگری واگذار کرده باشد.
مثلاً من میان منافع خونه خودم رو صلح عمری کنم برای همسرم یا منافع باغم رو ۱۰ ساله به شما هبه بکنم، بیام منافع باغم رو به شما اجاره بدم غیر از این موارد باشه همیشه مالک عین مالک منافع است در اینجا چون مالک منافع هستی به تبع این که مالکیم میتوانیم منافع مال رو به کسی اجاره، صلح یا هبه و… کنی مالی رو که منافعش برای همیشه به کسی واگذار میشه به این میگن مسلوبالمنفعه.
ماده۳۳ قانون مدنی داریم که این ماده دو قسمت داره:
قسمت اولش قاعده است میگه هر زمین محصولش، هر درخت ثمرش، برای صاحب زمین و درخت است.
قسمت دوم ماده که تو آزمون وکالت هم اومده میگه اگر مالک زمین یکی باشد مالک بذر یکی دیگر باشد تمام محصول برای صاحب بذر یک قاعده در حقوق ایرانه در حقوق ایران میوه برای صاحب درخت، محصول برای صاحب بذر، برای همین است که قانونگذار توو عقد مضارعه در ماده ۵۳۳ قانون مدنی میگه اگر مضارعه به هر دلیلی باطل شود محصول برای کسی است که صاحب بذر است.
در حقوق ایران این یک قاعده است محصول برای صاحب بذر پس زمین، شما بذر از من، زمین برای شما، نهال و قلم از من، در هر صورت نهال، میوه و محصول برای من، چه شما بکاری چه من بکارم چه ثالث بکاره اگر ثالث یا صاحب بذر عدوانی کاشت باید اجرتالمثل زمین را بده هر کسی بکاره.
فرقی نمیکنه باد ببره، سارق ببره، طوفان ببره، قاعده است.
محصول برای صاحب بذر، فقط نکته اینه که اگر من خودم بیام توو زمین شما بذر بکارم ثالث بیاد توو زمین شما بذر بکاره خب زمین مال شماست قرارداد که وجود نداره چون از زمین شما استفاده شده باید اجرتالمثل زمین شما پرداخت بشه اما اگر خودت بیای از بذر من توو زمین خودت بکاری همه محصول برای منه، اجرت المثلت هم نمیتونی بگیری چون قاعدهی اقدام میگه هر کس به ضرر خویش اقدام کند مطالبه اون ضرر رو نمیتونه از دیگری بخواد خودت اومدی کاشتی ضررش هم برای خودته.
مالک حیوان نر یکی مالک حیوان ماده یکی دیگه، گوسالهای که به دنیا میاد مال.
مالکیت حیوان
صاحب حیوان ماده است.
یعنی اگر کسی صاحب حیوان نر باشه کسی صاحب حیوان ماده باشد گوساله که میشه نتیجش ( میخواد منافع در ماکیت تبعی رو بگه ) یعنی منافع مال صاحب حیوان ماده است این رو نباید با موضوع ماده ۳۵۸ قانون مدنی اشتباه گرفته شود
در این ماده گفته شده در بیع حیوان حامل اگر گاو آبستن را به کسی بفروشی این حمل برای بایع است این دو تا را با هم اشتباه نگیرید حمل برای بایع است مگر اینکه توافق خلافش بشود یا شرط خلاف اون بشه ایشون گاو رو فروخته حمل رو نفروخت برای همین است که حمل برای بایع است
ماده۳۸ و۳۹ قانون مدنی داره مالکیت تبعی و متعلقات رو میگه
مالکیت تبعی بر منافع و ثمره بود که گفته شد ( ماده ۳۳ و ۳۴ ) میتونه بر متعلقات اون باشه یعنی بر فضا و بر قرار( یعنی زیر زمین ) این زمین برای منه فضای زمین هم مال منه این زمین مال منه زیر زمین هم مال منه اما دیگه الان مطلق نیست بگی فضا تا جو ماله منه، نه شهرداری تا یه جایی بهت این اجازه را میدهد تا مالکیتت رو اعمال کنی زیر زمین هم به همین شکل تا یه جایی به بعد این اجازه را میدهد مثلاً اگر شهرداری بخواد زیر زمین شما مترو بزنه شما نمیتونی مخالفت کنی
یه بحثی رو داریم تحت عنوان قاعده تصرف موضوع ماده۳۵،۳۶ و۳۷ قانون مدنی
که یکی از مباحثی که میتونه برای آزمون مهم باشه تصرف یعنی استیلای عرفی بر یک مالی رو بهش میگن تصرف یه مالی که در اختیار شماست در ید شماست موبایل شما ماشین شما و… اینارو روش تصرف داری چرا چون روش مسلطی در اختیار شماست در تملک شماست به هر نحوی میتونید ازش استفاده کنید
ما یه بحثی داریم تحت عنوان اثبات مالکیت یه دعوی داریم تحت عنوان دعوی اثبات مالکیت این دعوی مال چه زمانیه؟
دعوی اثبات مالکیت چیه؟
زمانی دعوی اثبات مالکیت است که چند شخص مدعی مالکیت یک مالی باشند.
یه موبایل است شما میگی موبایل مال شماست من میگم مال منه اینجا میگویم دعوی اثبات مالکیت رخ میده این دعوی معروفه به دعویی اثبات مالکیت زمانی که نسبت به عین یک مال چند شخص ادعای مالکیت میکنند و دعویی اثبات مالکیت رخ میده شما باید مالکیت را اثبات کنی چون همیشه اثبات دعوی با مدعی است چجوری باید اثبات کنه؟
با ادله اثبات دعوی در قانون مدنی در ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی ادله اثبات دعوی عبارتند از:
اقرار، سند، شهادت، اماره و سوگند حالا برو توو آیین دادرسی مدنی کارشناسی و معاینه محل هم بهش اضافه کن.
اینا ادله اثبات دعوی هستند.
شما هر دعوی که میشه یکی میگه این مال منه اون یکی میگه مال منه.
خب من سند میارم یکی شاهد میاره یکی به اقرار طرف مقابل استناد میکنه یکی از این ادله اسمش اماره است.
اماره اوضاع و احوالی است مطابق ماده ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ قانون مدنی که از نظر قانون یا از نظر قاضی دلیل بر یک امر است.
ماده ۱۰۹ قانون مدنی که میگه دیواری که بین دوتا ملک است اصل بر این است که مشترک است.
هر کسی مدعی این که مال خودش است باید اثبات کنه پس دیوار بین ۲ تا ملک اماره بر مالکیت است.
قانون میگه طفلی که در زمان زوجیت ایجاد میشه ملحق به زوج است.
مگر اینکه زوج خلاف آن را اثبات کند.
پس این امارهی بر امارهی فراش است.
این اماره است به اینها میگن امارهی قانونی.
یه زمانی هم از نظر قاضی است شما یه وقتی میبینی یه بنده خدایی با یکی دعوی داره همه همسایهها هم شنیدن میبینن این آقا بالا سر مقتول ایستاده هیچکس ندیده که ایشون اون شخص رو بکشه ولی همه این اوضاع و احوال از نظر دادگاه امارهای بر اینه که این شخص قاتله
اماره در اصول بهش میگن مفید ظن است
یعنی احتمال علم ما اینجوریه، یا وهمیه، یا شکیه، یا ظنیه، یا یقینیه،
زمانی که صد در صد بدونی میگن یقین زمانی که پنجاه پنجاه باشه میگن شک زمانی که احتمال بیشتر از ۵۰ درصد باشد میگن ظن زمانی هم که کمتر باشد میگن وهم، ظن اون احتمال بیشترس، مقید ظن اماره در ادله اثبات دعوی از اصول عملیه مثل استصحاب، مثل برائت، قویتره چون اونا برای رفع شک هستند
ولی اماره مفید ظن است ایجاد ظن میکند
یعنی احتمال بیشتر میدهد یعنی احتمال بیشتر نمیگه یقین میگه ایجاد ظن احتمال بیشتر اینه که این دیوار مشترک حالا یکی میاد میگه نیست خب باید اثبات کند.
فایده اماره چیه؟
فایده اماره اینه که تمیز مدعی از منکر میکنه یعنی هر کس که اماره به نفعش است یا هر کس موافق اماره حرف میزنه ایشون مدعی نیست مدعی علیه خوانده است.
مدعی کسی است که خلاف اماره حرف میزنه.
لذا وقتی یه اماره به نفعش باشه الان اون آدمی که بالای سر مقتوله اماره بر علیه طرفه، ایشون باید اثبات کنه که قاتل نیست،
این دیواری که مابین دوتا ملک است شمایی که میگی این دیوار مشترک نیست شما دارای خلاف اماره حرف میزنی
پس مدعی هستی.
شوهری که میگه این بچه من نیست ایشون داره خلاف اماره فراش حرف میزنه و مدعی است.
فایده اماره اینه که تمیز مدعی از منکر میده.
یعنی کسی که اماره به نفعش است اثبات دعوی با ایشون نیست.
مدعی به کسی میگویند که خلاف قانون، خلاف اماره و یا خلاف اصل و اصول عملیه حرف میزنه.
تصرف یکی از امارههای مالکیت است
حالا تمام قواعد بر اینجا بار میشود
ماده۳۵ قانون مدنی میگه:
تصرف به عنوان مالکیت دلیل بر مالکیت است مگر اینکه خلافش اثبات بشه.
دلیل در اینجا به معنی خاصش نیست دلیل در اینجا به معنی اماره است.
این نیست که هر کسی متصرف بود قطعاً مالک باشد.
ولی ظاهراً مالکی به خصوص در اموال منقول در اموال منقول هر کسی که مالی را در تصرفش داره مالکشه
مهمترین دلیل مالکیت این آدما تصرفشونه.
حالا کسی خلافش میگه موبایل دست من است ایشون میاد میگه موبایل برای منه
ایشون میگه ساعت دست شعبانی مال منه هر دو گفتشون خلاف اصل و اماره است.
مدعی هستند باید اثبات کنن پس تصرف یکی از ادله اثبات دعوی است به عنوان چه دلیلی؟ به عنوان اماره.
ضعیفترین دلیل در میون ادله اثبات دعوی اماره است.
یعنی هر دلیلی بیاد برخلاف اماره حرف بزنه اماره رو به کلی از بین میبره،
اقرار بیاد اماره رو از بین میبرد، سند بیاد اماره رو از بین میبرد،
شهادت هم همینطور پس من متصرف این مالم شما دوتا شاهد بیاری که مال برای شماست من متصرف این مالم، شما فاکتور بیاری که این الان برای شماست و اثبات کنی مالکیتت رو آیا مال برای شما میشود؟
اینجا تعارض مالکیت سابق با تصرف به وجود میآید شما فاکتور میاری که قبلا مالک بودی هر تصرفی دلیل بر مالکیت نیست تصرفی دلیل بر مالکیت است که:
اولاً مشروع باشد اگر من اومده باشم کتاب شما رو سرقت کرده باشم غصب کرده باشم دو سال هم تصرف داشته باشم مالک نمیشوم.
چون مبنای تصرف من قانونی نیست.
شماره دفتر وکیل اثبات مالکیت تهران
021-88663925
021-88663926
021-88663927
دوم اینکه تصرف من باید به عنوان مالکیت باشد.
شما کتابت رو به من عاریه دادی ۲۰ ساله دست من، خونت رو به وکالت به من سپردی که برات بفروشم، خونه رو دادی به سرایدار بعد از ۵۰ سال برگشتی به ایران سرایدار نمیتونه ادعای مالکیت کنه چون ایشون به عنوان سرایدار، به عنوان وکیل، به عنوان مستودع، به عنوان مستعیر، تصرف در مال داشت.
تصرف زمانی دلیل بر مالکیت است که این مال را به عنوان مالک متصرف شده باشید خب با این دو اصول تصرف مشروع دوم تصرف عنوان مالکیت باشه این تصرف معتبر.
شما فاکتور میاری میگی موبایلی که دست شعبانیه مال منه.
بعد اینم استنادش که فاکتوری که من رفتم خریدمش.
منم میام میگم موبایل مال من، ایشون استناد میکنه به فاکتورش من هم استناد میکنم به تصرفم،
اولین موضوع اینه که اثبات مالکیت با کیه؟
اثبات مالکیت با من متصرف است یا اثبات مالکیت با اونیه که یک فاکتور میاره؟
اثبات مالکیت با اونیه که فاکتور داره است چرا؟
چون من که الان متصرف هستم مال در دسترس منه اماره تصرف هم میگه من مالکم.
کسی که خلاف اماره حرف میزنه مالک حالا موضوع اینه که آیا به صرف اثبات سابق مالکیت ثابت شد.
ولی قانون مدنی ما با گفته دکتر کاتوزیان فرق داره.
شما هرچی میری بیرون تست میزنی میبینید همه جا پاسخ یکیه دوتا سوال پاسخ یکی دیگس.
سردرگم میشین همه جا نوشته تعارض مالکیت سابق با مالکیت متصرفی فعلی، کدام مقدم است؟
در آزمونهای ارشد بنابر نظر دکتر کاتوزیان خواهد بود.
یعنی مالکیت سابق دلیل بر مالکیت است ولی در آزمون های وکالت و قضاوت متصرف فعلی رو مالک میشناسه.
بنابراین شخص متصرف در این مثال مالک است.
ماده۳۷ قانون مدنی میگه
اگر متصرف فعلی متصرف ماژیک من شعبانی، شما هم مدعی مالکیت اگر متصرف فعلی اقرار به مالکیت سابق مدعی مالکیت کند در این صورت متصرف باید اثبات کند که مال به یک ناقل قانونی یا سبب قانونی به اون منتقل شده و یک رویه قضایی دادگاه هم بر اساس همین نظر است ( قانون ) مالک سابق همین که فاکتور بیاره کافی نیست بلکه نیاز است که متصرف اقرار نماید یا به نحوی اثبات کند که تصرف متصرف مشروع و قانونی نبوده است.
در تعارض مالکیت سابق با تصرف فعلی،
بنا بر ظاهر قانون مدنی در ماده۳۷ قانون مدنی تصرف فعلی مقدم است.
یعنی اثبات دعوی عوض میشه منظور از تقدم بار اثبات است.
یعنی وقتی من میگم این ماژیک ۶ ماه پیش مال شما بوده به این معنی نیست که مال برای شما شد.
نه، من میگم ماژیک مال شما بوده دوباره میام اثبات میکنم به موجب این فاکتور من ازش خریدم یعنی بار اثبات میفته به عهده من.
پس در تصرف فعلی و مالکیت سابق
ما میگیم تصرف فعلی از نظر قانون مدنی مقدم است.
یعنی بار اثبات مالکیت بر عهده متصرف فعلی نیست برعهده مالک سابق است.
ایشون همین که فاکتور بیاره کافی نیست، چطور رای علیهش صادر میشه؟
فاکتور آوردی من هم اقرار نکردم ماژیک دست نه شما هم فاکتور آوردی ادعا میکنی ماژیک مال شماست متصرف فعلی ماکیت سابق، دادگاه کی به نفعش رای صادر میکنه؟
شما که نمیتونی اثبات کنی که من از شما نخریدم با عدم که قابل اثبات نیست فقط یه راه داری اثبات کنی تصرف من نامشروع بوده است مثلا سرقت کرده، غصب کرده است و…
در تعارض مالکیت سابق با تصرف فعلی بنا بر ظاهر ماده ۳۷ قانون مدنی تصرف فعلی مقدم است.
مگر اینکه متصرف فعلی اقرار به مالکیت سابق مدعی مالکیت نماید.
اما بنا بر نظر دکتر کاتوزیان در صورتی که سابقه مالکیت مشخص باشد مالکیت سابق بر تصرف فعلی مقدم است.
تصرف فعلی با تصرف سابق اختلاف داشته باشد قطعا تصرف فعلی مقدم است.
چون اونی که الان متصرف است ظاهرا ایشون مالک است.
اونی که سابقا متصرف بوده سابقا مالک بوده الان دعوی سر مالکیت فعلی است.
هرکسی در رابطه با تصرف فعلی ادعایی داره بار اثبات بر عهده ایشون است.
تو دعوی اثبات مالکیت که میگن تصرف فعلی بر مالکیت سابق مقدم است منظور اینه که تو اثبات دعوی بر عهده کیه؟
اثبات بر عهده مالکیت سابق است مالک سابق هم باید اثبات کنه که تصرف متصرف غیر مشروع بوده است.
اما اگر نظر دکتر کاتوزیان رو بپذیریم که مالکیت سابق بر تصرف فعلی مقدم است آقای متصرف باید اثبات کنه مالک مال رو به صورت قانونی به ایشون انتقال داده.
دفتر وکیل اثبات مالکیت در تهران
همراهان گرامی دفتر وکالت محمد رضا مهری
در صورت نیاز به مشاوره حقوقی با وکیل تهران به یکی از راههای زیر اقدام کنید.
ارسال پیام از طریق خط تلفن همراه به موبایل وکیل اثبات مالکیت تهران
09120067661
09120067662
09120067663
09120067664
09120067665
09120067669
ارسال پیام از طریق شماره واتس آپ و تلگرام وکیل اثبات مالکیت تهران
09120067664
09120067669
09121281014
پس از ارسال پیام شکیبا باشید تا جهت وقت مشاوره حضوری یا آنلاین هماهنگی صورت گیرد.
حداکثر ظرف 12 ساعت وقت مشاوره تنظیم و به شما اعلام خواهد شد.
دفتر وکیل اثبات مالکیت شمال تهران
بدون دیدگاه