وکیل پزشکی قانونی محمدرضا مهری

23 دسامبر 2019

با موضوع معرفی وکیل پزشکی قانونی محمدرضا مهری با شما مخاطبان گرامی همراه هستیم.

وکیل پزشکی قانونی علاوه بر آشنایی با مبانی حقوق کیفری که در برگیرنده پزشکی قانونی عمومی، تن پیمایی جزایی، پلیس علمی و … است باید آشنا به احکام فقهی و مسایل خاص پزشکی قانونی باشد.

دکتر محمدرضا مهری وکیل پزشکی قانونی حاذق با کوله باری از سال‌ها تجربه عملی در عرصه قضاوت دادگستری و وکالت، اینک به عنوان برترین وکیل پزشکی قانونی به جامعه حقوقی کشور معرفی شده است.

شاید برای شما جای پرسش باشد که وکیل قانونی چه مزیتی نسبت به سایر وکلا دارد،

مهمترین رکن دعاوی حقوقی و کیفری استناد به دلیل است، از جمله مهمترین دلایلی که برای محاکم لازم الاتباع است دلیلی است که از پزشکی قانونی صادر گردیده.

از این روی علاوه بر پرونده‌های کیفری حدود، قصاص و دیات که ارتباط مستقیم با پزشکی قانونی دارند سایر پرونده به نحو غیر مستقیم با پزشکی قانونی ارتباط دارند.

برای مثال در بحث پرونده‌های خانواده پزشکی قانونی در برخی موارد با تشخیص موضوع نتیجه پرونده‌های همچون طلاق، حضانت، ارث،و… را مشخص می‌نماید

در پرونده‌های شکایت از پزشک نظر پزشکی قانونی است که تعیین کننده نتیجه پرونده است.

با ما همراه باشید تا وکیل پزشکی قانونی پرده از برخی ابهامات در خلال پرسش و پاسخ‌های پزشکی قانونی بردارد.

نکات مهم وکیل پزشکی قانونی

تفاوت مامومه با دامغه در جراحات
تأثیر کارایی و ارزش انگشتان بر دیه
مجازات انتقال ایدز به دیگری چیست؟
وضعیت دیه جراحات و شکستگی های ایجاد شده توسط پزشک جراح ؟
آیا دامغه بدون ایجاد شدن جراحت در پوستِ جمجمه امکان دارد؟
تاثیر بکارت زوجه بر فسخ نکاح در صورت شرط بکارت حین عقد
دامغه در پزشکی قانونی چگونه تشخیص می‌شود؟

پاسخ وکیل پزشکی قانونی محمدرضا مهری

از معانی لغوی و اصطلاحی لفظ «دامغه» مشخص است که؛ موضوع دامغه مستقل از مأمومه و هر عنوان شجاج دیگری است.

همه علمای لغت و فقه موضوع ایجاد کننده دامغه را شکستن نزدیکترین استخوان ها به کیسه مغز؛ یعنی شکستن استخوان های صاقوره و پاره گردیدن کیسه مغز می دانند،

این که چه زخم ها یا شکستگی هایی در قبل از شکستن استخوان های صاقوره رخ می دهد و یا اینکه چه جراحاتی در بعد از مرحله پارگی کیسه مغز رخ می دهد، موضوعاتی خارج از عنصر مقوم دامغه است،

لغویون و فقهای امامیه به تدقیق حد و مرز دامغه را شکستن استخوان های صاقوره و پارگی کیسه مغز تعریف نموده اند، که این چنین مفهوم مستقلی در هیچ یک از عناوین شجاج یافت نمی گردد.

البته شایان ذکر است که دامغه با مفهومی که برای آن ذکر گردید، می‌تواند رابطه عموم و خصوص من وجه با مأمومه یا برخی دیگر از عناوین شجاج داشته باشد

هرگاه زخم مأمومه عمیق گردید و منجر به شکستن استخوان‌های صاقوره و پارگی کیسه مغز شود، دامغه قابل تحقق است.

لکن این اثبات شیء نفی ماعدا نمی کند؛

بلکه ایجاد موضوع دامغه از طریق غیر از عمیق شدن زخم مأمومه قابل ایجاد است؛

مانند آنجا که ضربه ای در اثر صدمه به سر وارد شده و به علت نوع خاص ضربه، تنها استخوان‌های صاقوره شکسته شده و جراحت در کیسه مغز ایجاد گردد؛

این نوع آسیب که بدون وجود مأمومه اتفاق افتاده است همان ایجاد موضوع دامغه است.

بنابراین دامغه ماهیت مستقلی است که با شکستن استخوان های صاقوره و پارگی کیسه مغز قابل ایجاد است؛

خواه در اثر صدمه ای که به سر وارد شده و موضوع شکستن صاقوره و پارگی کیسه مغز رخ دهد.

خواه در اثر عمیق شدن زخم مأمومه و یا در اثر شکستن استخوان جمجمه و منجر شدن به شکستن استخوان های صاقوره و پارگی کیسه مغز.

شماره موبایل وکیل تخصصی پزشکی قانونی

09120067661

09120067662

09120067663

09120067664

09120067665

09120067669

درخواست وقت مشاوره با محمدرضا مهری، مدیر موسسه حقوقی مهر پارسیان، از طریق شماره های اعلامی امکان پذیر است.

– آیا می‏توان گفت تفاوت مطرح در معتبره ظریف میان ابهام و سایر انگشتان، بخاطر تفاوت در میزان کارایی آنهاست؟

–آیا می‏توان از انگشت ابهام الغاء خصوصیت کرد و این تفاوت را در مورد سایر انگشتان نیز تعمیم داد؟

یعنی نسبت به خسارات وارده بر انگشتان با توجه به اهمیت شغل و ارزش هر انگشت عمل کنیم و به تعیین دیه و خسارات وارده بپردازیم؟

وکیل پزشکی قانونی محمد رضا مهری در این خصوص به نظریه مشورتی اداره حقوقی استناد کرد.

اگر منظور از نقص عضو، نقص عضوی است که از قطع یک انگشت یا تعدادی انگشت حاصل می‏گردد.

که با این نقص مجنی علیه نمی‏توانداز دستان خود استفاده کامل نماید..

با توجه به اینکه قانونگذار در مواد ۴۲۴ و ۴۲۵ قانون مجازات اسلامی برای هر انگشت و هر بند انگشت دیه معینی را قرارداده است.

نقص عضو ناشی از قطع انگشت و خسارت ناشی از آن علاوه بر دیه و تعیین ارش مورد نظر قانونگذار نبوده است و مجوزی برای تعیین ارش علاوه بر دیه مقدره نیست.

وکیل پزشکی قانونی محمدرضا مهری در خصوص مجازات انتقال ویروس ایدز گفت

با توجه به این که بیماری ایدز از جمله بیماری‏هایی است که فورا ً کشنده نیست و در اثر مرور زمان و ضعف قوای دفاعی بدن، موجب مرگ می‏شود، اگر کسی عمداً دیگری را به بیماری ایدز مبتلا کند،

در ایّامی که بیمار زنده است، سرایت دهنده بیماری، مرتکب چه جرمی شده است؟

(شروع به قتل، ایراد صدمه بدنی عمدی یا)

با توجه به این که در علم پزشکی کنونی امکان معالجه و مهار بیماری مذکور وجود ندارد، چنانچه شخص بیمار در اثر این بیماری فوت کند، مجازات سرایت دهنده چه می‏باشد؟

در صورتی که احتمال مهار بیماری یا معالجه وجود داشته باشد، مجازات وی چیست؟

با توجه به سکوت قانون و نظر به فقهی بودن موضوع وکیل پزشکی قانونی محمد رضا مهری به نظر فقهی آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی در این خصوص استناد کرد

هرگاه این بیماری به گواهی اهل اطلاع متدین از اموری است که غالباً کشنده است و سرایت دهنده نیز از این امر آگاه بوده در صورت مرگ طرف، قتل عمد محسوب می‏شود.

اگر نمی‏دانسته شبه عمد است و دیه دارد ولی اگر منجر به قتل نشود ضامن خسارات است و باید ارش بپردازد.

همیشه موفق باشید.

وکیل پزشکی قانونی در خصوص میزان دیه در تعدد شکستگی استخوان جمجمه به پرسش‌های ذیل پاسخ داد

میزان دیه در دو مورد شکستگی با توجه به این که هر دو شکستگی در یک عضو می‏باشد، چقدر است؟ (دو دیه، یک دیه و ارش یا فقط دیه شکستگی)

میزان دیه شکستن استخوان هر عضوی که دیه مقدره دارد، در ماده ۴۴۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ تصریح شده است.

در صورتیکه شکستگی در دو استخوان از یک عضو ایجاد شود، برای هر یک از شکستگی‏ها باید دیه مستقلی تعیین شود.

اگر در یک استخوان توسط شخص واحد در یک زمان، چند شکستگی ایجاد شود، فقط یک دیه تعیین می‏شود.

اگر در یک استخوان توسط بیش از یک نفر، چند شکستگی ایجاد شود، هرکس باید دیه شکستگی‏هایی را که ایجاد کرده است بپردازد.

در فرض فوق آیا بین این که دو شکستگی توسط یک نفر در اثر یک ضربه یا چند ضربه یا توسط دو نفر ایجاد شده باشد تفاوتی وجود دارد؟

اگر شکستگی‏های استخوان توسط یک نفر در زمان‌های مختلف ایجاد شود، برای هر شکستگی استخوان، باید دیه جداگانه بپردازد.

اگر در یک استخوان توسط بیش از یک نفر، چند شکستگی ایجاد شود، هرکس باید دیه شکستگی‏هائی را که ایجاد کرده است بپردازد.

چنانچه در اثر ضربه وارده یک مورد شکستگی حادث گردد، ولی به خاطر خون ریزی شدید، جمجمه مورد عمل جراحی قرارگیرد،

آیا شکستگی ایجاد شده در استخوان جمجمه به خاطر عمل جراحی، علاوه بر شکستگی ناشی از ضربه وارده، دیه جداگانه دارد؟

در فرض فوق چنانچه شکستگی ناشی از عمل جراحی دیه داشته باشد، مسؤول پرداخت آن چه کسی است؟ (جانی یا پزشک معالج).

برای شکستن استخوان توسط جراح بنا به ضرورت‌های پزشکی (جراحی)، در قانون دیه‌ای در نظر گرفته نشده است.

لکن آنچه از این بابت و سایر هزینه‏های مربوط به جلوگیری و درمان خونریزی هزینه می‏شود، می‏توان به عنوان خسارات مازاد بر دیه از مرتکب جرم (جانی) مطالبه و دریافت کرد.

در موارد فوق آیا بین جنایت عمدی و غیر عمدی نظیر تصادفات رانندگی، تفاوتی وجود دارد؟

از جهت تعلق و پرداخت دیه متعلقه، تفاوتی بین جنایات عمدی و غیر عمدی وجود ندارد.

وکیل پزشکی قانونی در خصوص وضعیتی که شوهر هنگام ازدواج شرط بکارت نموده گفت:

اگر بعد از ازدواج معلوم شد زوجه باکره است (پرده بکارت موجود و سالم است) ولی یقین حاصل شد که با او جماع شده است.

با توجه به اینکه بعضی از انواع پرده‏های بکارت با جماع زایل نمی‏شود آیا زوج امکان حق فسخ نکاح را دارد؟

اگر زوج ادعا کرد مراد من از این شرط، عدم جماع با وی بوده حکم چیست؟

باتوجه به ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی، زوجی که هنگام ازدواج شرط بکارت نموده باشد.

اگر بعد از ازدواج معلوم شد که با زوجه جماع شده هرچند پرده بکارت سالم و موجود از نوع حلقوی باشد دارای حق فسخ خواهد بود، زیرا منظور از بکارت در درجه اول همان عدم نزدیکی است.

آیا اکراه زن هنگام جماع (زنای به عنف) یا اختیار وی در این عمل، تفاوتی در حکم ایجاد می‏کند؟

اکراه زن و زایل شدن بکارت اگر به عنف هم باشد تأثیری در قضیه نخواهد داشت و کماکان زوج حق فسخ خواهد داشت.

اگر زوجه باکره نبود لکن ازاله بکارت بواسطه بیماری یا افتادن از بلندی و… بوده (نه اینکه توسط مرد اجنبی) حکم چیست؟

د.همین که معلوم شد زوجه فاقد بکارت است حق فسخ برای زوج تحقق پیدا می‏کند.

فرقی نمی‏کند که فقدان بکارت در اثر افتادن از بلندی باشد یا بیماری.

آیا اطلاع یا عدم اطلاع خانواده دختر از این مسأله قبل از عقد، در حکم موارد فوق تأثیری دارد؟

اطلاع یا عدم اطلاع خانواده دختر نیز از این مسأله قبل از عقد تأثیری در حکم مسائل بالا ندارد.

آیا اطلاع یا عدم اطلاع خود دختر – نه خانواده وی – از این مسأله قبل از عقد، در حکم موارد فوق تأثیری دارد؟

عدم اطلاع خود دختر هم از این موضوع نیز تأثیری در تحقق حق فسخ برای زوج نخواهد داشت.

چون زوج با شرط دارابودن بکارت برای دختر با او ازدواج نموده ‏است.